روبرت گرین، نویسنده کتاب پرطرفدار "48 قانون قدرت" بر این عقیده است که استعداد فوق‌العاده، در سخت کار کردن است و اینکه افرادی با استعداد فوق‌العاده‌تر از بقیه ما به دنیا می‌آیند درست نیست.
گرین زندگی افراد بسیار موفق را در کتاب اخیر خود با نام "تعالی" بررسی کرده است. وی می‌گوید چیزی به نام موفقیت برتر وجود ندارد. بلکه سیاستمداران، کارآفرینان، دانشمندان، ورزشکاران و هنرمندانی که بالاتر از بقیه در هر زمینه‌ای ظاهر شدند و به گفته وی دارای "سطح بالایی از احساس بصیرت" هستند، در واقع تمرکز و اخلاق کاری فوق‌العاده‌ای دارند.
به گفته وی: "موضوع داشتن استعداد طبیعی یا فوق‌العاده نیست، بلکه رسیدن به سطحی از تمرین و تجربه است. ما باید از این مفهوم قدیمی از نبوغ و خلاقیت خلاص شویم".وی در کتاب جدیدش فرهنگ افراد نمونه‌ای چون موزارت و انیشتین که به عنوان نوابغ شناخته می‌شوند را بررسی نموده است. به عنوان مثال تا 9 سالگی موزارت 10000-20000 ساعت کار و تمرین کرده بود یعنی برابر با تمام تلاش‌های یک فرد در دهه بیست زندگیش! و انیشتین موفقیت خود را مدیون پشتکارش بود.

محبوبیت کتاب "48 قانون قدرت" وی نیز از آن جهت بود که وی به مطالعه انسان‌های قدرتمند پرداخت و سپس فرایند زندگی آنان را به نحوی که برای دیگران کاربردی باشد، شکست. اینجا چند نصحیت از آقای گرین را برای کارآفرینانی که می‌خواهند استیو جابزهای آینده باشند، می‌خوانیم:
1. موضوعی را که عاشق آن هستید انتخاب کنید و بر آن تمرکز کنید
متخصصان و افراد بسیار موفق از نظر احساسی و شخصی در سطحی ورای یک کنجکاوی ذهنی، درگیر کار خود می‌شوند. یعنی تعهدی شخصی به آموختن مسئله یا مهارتی دارند که در نهایت برای آنان انگیزه و حرارت لازم برای سپری کردن ساعت‌ها کار را می‌دهد تا به "تعالی" در یک زمینه برسند. در غیر این‌صورت شما هیچ‌گاه انرژی، صبر، پشتکار، توانایی لازم برای کنار آمدن با نقدها را نداشته و به راحتی تسلیم می‌شوید و نمی‌توانید تمام سختی‌هایی که دنیا به شما تحمیل خواهد کرد را کنار بزنید.
2. از ساعت‌های اضافه‌ی یادگیریِ تئوری بکاهید و کار را در عمل بیاموزید
یادگیری کارآفرینی در محیط آکادمیک بیهوده است. کارآفرینی یعنی ساختن، درست مانند بازی با لگو. بهترین روش برای کارآفرین شدن تلاش برای ساختن یک تجارت است.
هنری فورد دو شرکت شکست خورده در زمینه اتومبیل تأسیس کرد. از نظر روانی شما با شکست کنار خواهید آمد چون فقط از این طریق است که یاد می‌گیرید. اگر نمی‌خواهید تجارت خود را آغاز کنیدحداقل در یک شرکت کوچک کار خود را شروع کنید و مهارت‌های زیادی را فرابگیرید. از شرکت‌های بزرگ و مدارس کسب و کار دوری کنید. به عنوان یک کارآفرین شما می‌توانید کسانی که در رشته MBA تحصیل کرده‌اند را استخدام کنید. آنها دانش لازم را با خود می‌آورند.
3. در دهه 20 زندگی خود بر پول درآوردن تمرکز نکنید
از ایده میلیونر شدن بیرون آیید. الان باید یادبگیرید. شما باید تجربه کافی برای ساختن یک کسب و کار و حتی در صورت امکان چند کسب و کار را فرابگیرید. ظرف 5 تا 10 سال نخست بعد از اتمام تحصیلاتتان تجربه را به پول ارجحیت دهید. شما بیشتر از پولی که در می آورید می‌توانید یاد بگیرید.
4. وقتی تجربه به دست آوردید، راهنمایی برای خود بیابید
در هنگام انتخاب راهنما، به دنبال کسی بگردید که آینده شما در 5 تا 10 سال آینده باشد. اگر می‌خواهید فردی متخصص را به عنوان راهنمای خود برگزینید، صبر کنید و ابتدا تا حدودی بدنه کار را پیش ببرید.
یک رابطه سالم با یک راهنما همانند رابطه والدین و فرزند است. یک راهنمای خوب باید از لحاظ سنی بزرگتر از شما باشد و در نقطه‌ای از کار خود باشد که بخواهد آنچه فراگرفته را ارائه کند. شخصیت نیز مهم است. شما کسی را لازم دارید که با روحیه شما تطابق داشته باشد. اگر انسان سرکشی هستید راهنمای محافظه‌کار مناسبتان نیست.
5. منعطف و خلاق باشید
گرین در کتابش با پاول گراهام مصاحبه نموده است، کارآفرین و برنامه نویس کامپیوتر که Viaweb را راه‌اندازی نمود. شرکتی که در سال 1998 توسط یاهو خریداری و به Yahoo Sore وبخشی از Yahoo Combinator بدل شد. گراهام می‌گوید در یک دقیقه می‌تواند بفهمد آیا با مارک زوکربرگ بعدی صحبت می‌کند یا فردی بی مصرف! به این خاطر که اینگونه افراد ذهنی باز دارند، منعطفند، عاشقند، هیجان‌زده‌اند، علائق کودکانه دارند. ساختن یک شرکت شما را اجباراً با چالش‌های بسیاری روبه‌رو خواهد کرد و داشتن توانایی برای تطابق دادن مسیرتان با این چالش‌ها حیاتیست.