گاهی ما به تنهایی یک تنبلخانه شاه عباسی نقلی و سیار برای خودمان هستیم. با تمام وجود حس می کنیم ذهن مان در فضای داخلی یک تنبلخانه محصور شده، تنبلخانه ای در روان و رفتارهای ما که مثل مستأجری در ما خوش نشسته و نمی خواهد بلند شود.

گاهی ما به تنهایی یک تنبلخانه شاه عباسی نقلی و سیار برای خودمان هستیم. با تمام وجود حس می کنیم ذهن مان در فضای داخلی یک تنبلخانه محصور شده، تنبلخانه ای در روان و رفتارهای ما که مثل مستأجری در ما خوش نشسته و نمی خواهد بلند شود.

گاهی تنبلی ما تا آنجا پیش می رود که در شرایط بغرنج هم حس و حال یک اعتراض زبانی ساده را هم نداریم و انتظار داریم دیگری یا دیگرانی پیدا شوند و اعتراض ما از حنجره آنها مطرح شود و ما را از آن وضع خلاصی دهد نه این که خود به دنبال خلاصی مان باشیم.

برای بسیاری از ما پیش می آید که ذهن مان در طول زمان به کمد شلوغی از کارهای نیمه تمام و شروع نکرده تبدیل می شود و حس عذاب آوری که حتی در خواب هم رهایمان نمی کند سراغ مان می آید. یک پشت کنکوری می خواهد برای کنکور بخواند، اما حس اش را ندارد. یکی می خواهد مقاله ای برای یک همایش بنویسد، اما مدام امروز و فردا می کند. دیگری می خواهد کار جدی نوشتن پایان نامه اش را آغاز کند، اما به ماه بعد موکول می کند. یکی می خواهد وزنش را کم کند، یکی آموزش ورزش جدیدی را شروع کند. یکی برود دندانپزشکی و دندان شکسته اش را درست کند، اما هر روز یک بهانه و توجیه تازه تراشیده می شود.

ما گاهی بخشی از یک روز یا حتی بخشی از یک هفته یا ماه را خراب می کنیم به این امید که اگر آن کار را به فردا موکول کنیم در فرصت و مجال و حوصله بهتری به سرانجام خواهد رسید. حتی اگر بخت با ما یار باشد و آن خواسته انجام شود، اما نمی توان خسارات ذهنی و روانی ناشی از این تنبلی ها را نادیده گرفت.

دکتر عباس کمره ای، روان شناس در گفت وگو با «جام جم» در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم تعریفی اجمالی از پدیده تنبلی یا اهمال کاری به دست آوریم چه نکاتی برجسته خواهد بود، می گوید: از نظر روانشناسی «اهمال کاری» یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم. اما این واژه نزد افراد مختلف، معانی متفاوتی دارد و برداشت مختلفی از آن می شود. من شش وجه را ذکر می کنم. این که شما بدون علت کاری را به تأخیر می اندازید. شما نتایج نامطلوب «به تعویق انداختن» کار را درنظر می گیرید. شما با وجود آگاهی به زیان های اهمال کاری، کارتان را به تعویق می اندازید. شما از این که عادت به اهمال کاری دارید، خودتان را سرزنش می کنید. شما ناخودآگاه به اهمال کاری خود ادامه می دهید و سرانجام این که شما از این که کارتان را به موقع انجام نمی دهید، ناراحت هستید.

وی با اشاره به این که وجوه مختلف «اهمال کاری» و به «تعویق انداختن» کارها، عمدتا در این قالب ها می گنجد، تصریح می کند: البته این قالب ها از جهت قدرت تأثیرگذاری در یک رده نیستند. بعضی در حد طبیعی قرار دارد و ممکن است حتی در بهتر ارائه دادن آن کار نیز به شما کمک کند، اما به طور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که پیامدهای ناخوشایندی دربر دارد و هرگز نمی توان از تأخیر در کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد.

اهمال کاری به هر نحوی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورت عادت در می آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای به تأخیر انداختن کارها برای خود شخص نیز رنج آور است و احساسی که از آن تأخیر در او ایجاد می شود، علاوه بر زیان های پیش بینی شده و نشده شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

اما آیا کسانی را می توانیم پیدا کنیم که در همه ماه ها، روزها و هفته های سال بی آن که احساس رخوت و تنبلی داشته باشند مسئولیت هایشان را بی هیچ کم و کاست انجام بدهند؛ کسانی که وقتی خطی می کشند هیچ نقطه چین و گسستی در خطوطی که ترسیم می کنند، نباشد؟

«اهمال کاری» به هر نحوی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورت عادت در می آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای به تأخیر انداختن کارها برای خود شخص نیز رنج آور است و احساسی که از آن تأخیر در او ایجاد می شود، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

دکتر کمره ای می گوید متأسفانه این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. ما عادت داریم برای خطاهای خود از جمله تأخیر در کارها به عذر و بهانه و منطقی جلوه دادن آن روی بیاوریم. در نتیجه با این کارخود، به تجدید و تقویت آنها کمک می کنیم. وقتی برای به تعویق انداختن و تنبلی در کارهای خود عذر و بهانه می آورید، در حقیقت آن را امری موجه جلوه می دهید و عواقب آن را از یاد می برید. گاهی به زشتی عادتی که پیدا کرده اید، می اندیشید و از این رو نزد وجدان خود شرمنده می شوید این احساس خوبی است که می تواند شما را از ادامه روش قبلی بازدارد. ولی این کلیت ندارد. در حالت اول یعنی احساس شرمندگی و ناخوشایندی که براساس سهل انگاری در شخص ایجاد می شود، ممکن است بتدریج فرد را به دوری و پرهیز از ادامه این رفتار تشویق کند؛ در حالی که بی تفاوتی درباره آن قطعا فرد را به ادامه این رفتار سوق می دهد.

تنبلی را در صورت این سه مولفه ببینید

این روانشناس، پدیده تنبلی یا اهمال کاری را در سه وجه مختلف «خود شکوفایی»، «حفظ موقعیت شخصی» و «احساس بی مسئولیتی نسبت به دیگران» قابل بررسی می داند و می افزاید: خودشکوفایی با خصوصیات فرد و هدف هایی که در زندگی دنبال می کند، ارتباط دارد، مثلا خانمی به مردی علاقه مند است یا برعکس، آن خانم یا آقا با این که دوست دارند ابراز علاقه کنند و طرف مقابل را نسبت به احساس شان آگاه کنند، اما عملا در این ابراز ناتوانند و همه تلاش های خود را در این مورد به کار نمی بندند و از مشاوره های دیگران هم بهره ای نمی برند، بنابراین با یک ناکامی و احساس بد مواجه می شوند.

دومین مولفه، «حفظ موقعیت شخصی» است. این مولفه به تمام فعالیت هایی اطلاق می شود که فرد برای زندگی خود به کار می برد. همه وظایف شغلی و شخصی او به منظور آن که از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد در این تعریف قرار می گیرد. به عنوان مثال در انجام تکالیف درسی خود تنبلی می کنید. باکسی قول و قرار می گذارید و سرموقع حاضر نمی شوید، در نتیجه برنامه او را بهم می زنید، بنابراین تأخیر شما در ارتباط دوستانه شما اثر ناخوشایندی برجای می گذارد که شما باعث آن شده اید وقتی دوستی این را به شما گوشزد می کند شما به اظهارات او توجه نمی کنید، ناراحت می شوید و ناراحتی خود را بروز می دهید.

اما سومین مولفه «احساس مسئولیت نداشتن درباره دیگران» است. در کارتان احساس مسئولیت نمی کنید و در زندگی بتدریج دوستانتان را از دست می دهید. شما به عنوان کسی که همیشه کارهایش را با تأخیر انجام می دهد، معرفی شده اید ولی به آن توجهی ندارید. اگر کسی شما را تنبل خطاب کند ناراحت می شوید چون نسبت به رفتار خود حساسیت پیدا کرده اید. خود را به خاطر همین رفتار نکوهیده سرزنش می کنید ولی نمی خواهید به دیگران حق بدهید که از رفتار شما اظهار شکایت و نارضایتی کنند. بنابراین نداشتن مسئولیت باعث می شود شما به نصایح دوستان گوش نداده، در نتیجه بتدریج آنها را از دست می دهید.

نسخه پیچی برای خشکاندن ریشه های تنبلی

از دیدگاه دکتر کمره ای به عقب انداختن کارها از سه ناراحتی منشأ می گیرد: اول، احساس خودکم بینی، دوم، اشتیاق درلذت جویی کوتاه مدت و دست آخر اهمال کاری ناشی از دشمنی. به طور نسبی هرکسی در مواقعی احساس خودکم بینی می کند. یعنی شخصیت خود را درجایگاهی پایین تر از آنچه هست می بیند و از این جهت دچار ناراحتی می شود یا اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. احساس بی ارزشی می کند، این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می شود که: هرکس دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل تر انجام دهد، اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند و با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می گیرد غلبه ورزد.

مهم است که ما به این حس خودکم بینی فائق بیاییم، به دلیل این که وقتی کسی خود را دست کم می گیرد طبیعی است که به دنبال آن به اهمال کاری کشیده می شود. وقتی کسی خود را فردی بی دست و پا تصور می کند و از این جهت احساس خودکم بینی دارد با این طرز فکر نمی تواند از توانایی ها و تجربه هایش استفاده کند. از سوی دیگر قضاوت برمبنای چند مورد رفتار مطلوب یا نامطلوب نمی تواند ملاک ارزشمندی یا بیهودگی شما به شمار آید.

وی در این رابطه تصریح می کند: راه حل منطقی آن است که در درک از خویشتن راه تعادل پیش بگیرید نه زیاد به خود باور داشته باشید و نه خود را دست کم بگیرید.قضاوت شما درباره خودتان نباید خارج از تعادل و انصاف باشد. پس رفتارتان را به طور منطقی ارزیابی کنید و استعدادهای ذاتی تان را از یاد نبرید. اصول رفتاری و خصوصیات اخلاقی را بدون قید و شرط قبول کنید. عاقلانه و مثبت عمل کنید و از منفی بافی بپرهیزید. به ارزش های اجتماعی اهمیت بدهید. به نظرات خود و دیگران در باورها تفاوت قائل شوید و با روش های منطقی قضاوت کنید. در زندگی تان روشی را انتخاب کنید که به نفع و صلاح شما و جامعه باشد. به قضایا از زوایای مختلف بنگرید. از نگرش تک بعدی پرهیز کنید، در این صورت به تعادل راه پیدا خواهید کرد و در قضاوت خود کمتر دچار اشتباه خواهید شد. خودخواهی ها را کنار بگذارید و به ناتوانایی هایتان کمتر بیندیشید. در این صورت به بیشتر از آنچه در انتظارش بوده اید، دست خواهید یافت.