سرویس‌ها
جستجو
خانه
استتوس‌های Muhammad انصاری
Muhammad انصاری ( تهران ، تهران )
@MuhammadAnsari7 عضویت: 5 سال
حضور: 1 سال قبل
#محمدانصاری7 به کمک خدا در هر کاری وارد شدم برای موفقیت با تمام وجود عشق ورزیدم و جلوتر از خیلی ها افتادم ولی به موفقیت کامل نرسیدم چون چیزی فهمیدم هر چی درس و کلاس میرم تازه میفهمم بی سوادی چیزی نمیدونم و به هر جای میترسم میبینم بالاترشان هست
AZADFAMILY
#محمدانصاری7
Muhammad انصاری
#محمدانصاری7 به کمک خدا در هر کاری وارد شدم برای موفقیت با تمام وجود عشق ورزیدم و جلوتر از خیلی ها افتادم ولی به موفقیت کامل نرسیدم چون چیزی فهمیدم هر چی درس و کلاس میرم تازه میفهمم بی سوادی چیزی نمیدونم و به هر جای میترسم میبینم بالاترشان هست
AZADFAMILY
#محمدانصاری7

۱۳۹۸/۱۲/۲۹ ۲۳:۴۶:۲۹

خصوصیات رهبری ماهرانه از نگاه جیم ران اگر می خواهید رهبری باشید که افراد لایق جذب شما شوند ، کلید آن این است که خودتان لایق باشید . رهبری توانایی جذب افراد با استعداد ، مهارت ها و فرصت هایی است که شما به عنوان یک صاحب شرکت ، مدیر و یک والدین می توانید ارائه دهید . جیم ران رهبری را بزرگ ترین چالش زندگی می نامد . آن چیزی که در رهبری شما اهمیت دارد ، به پالایش مهارت های شما بستگی دارد. تمامی رهبران برجسته بر روی خودشان کار کردند تا موثر واقع شوند. در این جا به نحوه این کار اشاره میکنیم : ۱- یاد بگیرید که قوی باشید اما بی ادب نباشید. این یک گام اضافی است که شما باید قدرتمند و شایسته رهبری با طیف گسترده ای از آنچه در دسترس هست، باشید . بعضی از افراد خشونت و بی ادبی را با قدرت به اشتباه می گیرند ، این حتی جایگزین مناسبی نیز نیست . ۲- یاد بگیرید که مهربان بوده اما ضعیف نباشید . ما نباید ضعف را به جای مهربانی اشتباه بگیریم . مهربانی ضعف نیست . مهربانی یک نوع خاصی از قدرت است . باید به اندازه ای مهربان باشیم که به دیگران حقایق را بگوییم . باید به اندازه کافی مهربان و با ملاحظه باشیم که قابل اطمینان باشیم . باید به اندازه ای مهربان باشید که مناسب باشد نه این که برداشت اشتباهی شود . ۳- یاد بگیرید که جسور باشید ولی قلدر و گردن کلفت نباشید . جسارت باعث می شود که برنده شوید. برای ایجاد این تاثیر ، باید در مقابل گروه خود راه بروید . شما باید اشتیاق داشته باشید که تیر اول را بزنید ، با اولین مشکل مقابله کنید و نشانه های اولیه مشکلات را کشف کنید . مثل یک کشاورز ، اگر می خواهید که در زمان برداشت ، پاداش کسب کنید ، باید جسور و بی پروا بوده و باید با علف های هرز ، باران ، افات و حشرات به طور مستقیم مقابله کنید . شما باید زمان را به دست بگیرید. ۴- یاد بگیرید که فروتن باشید اما ترسو نباشید . با ترس ، به اوج زندگی دست نخواهید یافت . برخی از مردم ترس را با فروتنی به اشتباه می گیرند . اما فروتنی یک فضیلت و ترس یک بیماری است . فروتنی خداپسند بوده و یک حس با شکوه و اگاهی روح و روان انسان است. درک این که چیز خاص و منحصر به فردی در مورد انسان در مقابل زندگی وجود دارد. تواضع درک و فهم فاصله بین ما و ستاره هاست ، و داشتن این حس که ما هم بخشی از آن ها هستیم. ۵- یاد بگیرید که مغرور و سرافراز باشید ولی متکبر و گستاخ نباشید. باید با غرور و افتخار ، رویا هاو ارزو ها را ایجاد کرد. باید در جامعه خودتان با غرور و افتخار باشید . باید از موفقیت ها مغرور باشید اما کلید موفقیت در رهبری این است که این غرور بدون تکبر و گستاخی باشد . ایا می دانید که بدترین نوع تکبر چیست ؟ تکبر از جهل . غیر قابل تحمل است . اگر کسی باهوش و مغرور باشد ما می توانیم تحمل کنیم اما اگر کسی نادان و مغرور باشد ، تحمل آن سنگین است . ۶- یاد بگیرید که حس شوخ طبعی اما بدون حماقت و انجام کار های احمقانه داشته باشید . ما یاد می گیریم که شوخ و لطیف بودن خوب است اما احمق بودن نه . سرگرم کننده باشید اما احمقانه رفتار نکنید . ۷- یاد بگیرید که با واقعیات رو به رو شوید. با حقیقت مواجه شوید .خود را از توهم اشتباه و غلط نجات دهید . زندگی را همان طور که هست قبول کنید تمام طیف زندگی. بسیار هم جذاب است. زندگی منحصر به فرد است . رهبری منحصر به فرد است . مهارت هایی که برای یک رهبر کارا و موثر است ممکن است برای دیگران این طور نباشد . اگرچه مهارت های پایه و اساسی رهبری ممکن است برای همه در کار ، جامعه و خانه منطبق و موثر واقع شود.

مشاهده استتوس

۱۳۹۸/۱۲/۰۹ ۲۳:۵۶:۵۵

با سلام خدمت تمام دوستان و افرادی که در حستجوی موفقیت اند

مشاهده استتوس

۱۳۹۸/۰۹/۰۳ ۰۵:۴۲:۲۱

ممنونم از شما بیزیکت از اول با نیت جهانی شدن شروع شده و اسم بیزیکت هم مخفف کلمه بیزینس مارکت انگلیسی است و پسوند دات کام داره که اصلا ایرانی مطرح نشه!

مشاهده استتوس

۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ۰۱:۴۲:۳۱

هرآنچه باید درباره‌ی داستان‌سرایی در کسب‌وکار بدانید  نویسنده: پویش پورمحمد سه شنبه, ۲۱ اسفند ۹۷ ساعت ۲۱:۳۰  فیس‌بوک تلگرام ذخیره داستان‌سرایی یکی از تکنیک‌های مؤثر بازاریابی است که به شرکت‌ها فرصت می‌دهد هدف‌ها و پیام‌ها و مزیت‌های رقابتی خود را به‌شکلی جذاب برای مخاطبان توصیف کنند.  داستان‌سرایی فرایند یا روش یا تکنیک نیست. حتی در دنیای کسب‌وکار نیز، داستان‌سرایی هنر است و به خلاقیت، چشم‌انداز، مهارت و تمرین نیاز دارد. نمی‌توانید داستان‌سرایی را پس از شرکت در رویداد یا دوره‌ی آموزشی یاد بگیرید؛ زیرا تبحر در این هنر، مستلزم جریان تکاملی آزمون‌وخطا است. به‌همین‌دلیل، داستان‌سرایی به یکی از اجزای مهم‌ کمپین‌های موفقبازاریابی تبدیل‌ شده و برندهای محبوب را از کسب‌وکارهای ساده متمایز می‌کند. داستان‌سرایی چیست؟ داستان‌سرایی فرایند بهره‌گیری از «واقعیت» و «روایت» برای توضیح برخی مسائل به مخاطبان است. برخی از داستان‌ها، مبتنی به امور واقعی هستند و برخی از آن‌ها نیز به‌منظور توضیح بهتر پیام اصلی برند، شاخ‌وبرگ داده می‌شوند. شاید این توضیح ساده به‌نظر برسد؛ ولی در واقعیت، داستان‌سرایی با الزامات زیادی همراه می‌شود. اگر در حوزه‌ی بازاریابی فعالیت می‌کنید، تصویر زیر از ReferralCandy طرح و رئوس کلی داستان را به شما نشان می‌دهد.  داستان‌ها زبانی جهانی هستند که همه‌ی مردم صرف‌نظر از مکانی که در آن زندگی می‌کنند، می‌توانند آن‌ها را درک کنند. داستان‌ها قوه‌ی تخیل و اشتیاق افراد را تحریک می‌کنند و احساس جامعه‌ای واحد را بین گویندگان و شنوندگان به‌وجود می‌آورند. بسیاری از مردم می‌توانند داستان بگویند؛ اما فقط برخی از آن‌ها می‌توانند با بهره‌گیری از مهارت‌های داستان‌سرایی به نماینده‌ی برند یا کسب‌وکار یا سازمان تبدیل شوند. این‌ها افرادی هستند که معمولا آن‌ها را در مشاغل بازاریابی و نویسندگان محتوا و متخصصان روابط‌عمومی می‌شناسیم. بااین‌حال پیش از اینکه به عناصر داستانی تأثیرگذار بپردازیم و چگونگی خلق آن را توضیح دهیم، موضوع دیگری را مطرح می‌کنیم: چرا به‌عنوان یک جامعه و فرهنگ و اقتصاد، به داستان‌سرایی روی می‌آوریم؟ چرا داستان را به‌عنوان راهی برای به اشتراک‌گذاری و توضیح و فروش اطلاعات انتخاب می‌کنیم؟ داستان‌ها، پیام‌های پیچیده را ساده‌ و چکیده‌ی مفاهیم را بیان می‌کنند همه‌ی مردم گاهی برای درک ایده‌های جدید یا مسائل دشوار به‌مشکل برمی‌خورند. در چنین وضعیتی، داستان‌سرایی مزایای خود را نشان می‌دهد. داستان‌ها مفاهیم انتزاعی را یکپارچه و منسجم می‌کنند و پیام‌های پیچیده را به زبانی ساده توضیح می‌دهند. وقتی می‌خواهیم مفهوم مهم و غیرملموسی را برای کاربران یا مخاطبان شرح دهیم، آن را به ایده‌های واقعی و درک‌کردنی تبدیل یا مرتبط می‌کنیم. مقاله‌ی مرتبط: پیش از راه‌اندازی استارتاپ این موضوع را یاد بگیرید به‌عنوان‌ مثال، اپل را در نظر بگیرید. توضیح مفاهیم تخصصی کامپیوتر و گوشی هوشمند برای مصرف‌کنندگان عادی کار ساده‌ای نیست؛ ولی اپل به‌جای تأکید بر اصطلاحات فنی که برای اغلب مشتریان درک‌پذیر نیست، از داستان‌هایی استفاده می‌کند که در زندگی واقعی رخ می‌دهند. بدین‌ترتیب، آن‌ها موفق شده‌اند مزایای محصولات خود را برای مصرف‌کنندگان دقیقا شرح دهند. داستان‌ها احساس اجتماعی مردم را تقویت می‌کنند یکی از قوت‌های داستان‌سرایی این است که روی احساس مخاطب دست می‌گذارد. همه‌ی مردم با نقاط عطف داستان و موفقیت‌ها و شکست‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. به‌اشتراک‌گذاری داستان برند باعث می‌شود حتی افراد بسیار متفاوت نیز درکنارهم، احساس اجتماعی واحد را تجربه کنند. دنیای امروزی مردم را به‌واسطه‌ی عواملی مختلفی از هم متمایز می‌کند؛ اما داستان‌ها مردم را صرف‌نظر از زبان، مذهب، ترجیحات سیاسی یا قومیت به‌هم پیوند می‌دهند و حس جامعه‌ی منسجم را ایجاد می‌کنند. داستان‌ها الهام‌بخش هستند و انگیزه‌ی مردم را افزایش می‌دهند یکی از ویژگی‌های داستان برند این است که روزهای خوب‌ و‌ بد و ضعف‌ها و قوت‌ها و شکست‌ها و پیروزی‌ها را بیان می‌کند و دقیقا به‌همین‌دلیل الهام‌بخش است و مشتریان را به‌عمل وامی‌دارد. داستان برند یکی از عوامل مهم‌ ایجاد وفاداری برند محسوب می‌شود. وقتی روایتی را درباره‌ی برند یا محصول خلق می‌کنید، نه‌تنها برند یا محصول خود را «انسانی» می‌کنید؛ بلکه درواقع کسب‌وکار خود را نیز بازاریابی می‌کنید.  داستان‌سرایی کسب‌وکار را به شنوندگان متصل می‌کند زمانی‌که درباره‌ی کسب‌وکار خود صحبت می‌کنید، برای مخاطبان توضیح می‌دهید عاشق محصولاتتان هستید و برای تولید آن‌ها زحمت‌ کشیده‌اید و به دستاوردتان افتخار می‌کنید؛ ولی این موضوعات چیزی نیست که شنونده به‌دنبال شنیدنش باشد. اگر داستان مؤثری را برپایه‌ی سؤال‌های احتمالی مشتریان و کارایی محصول توسعه دهید، اطلاعاتی به مخاطبان ارائه می‌دهید که آن‌ها را به عمل ترغیب می‌کند. داستان‌سرایی مزیتی رقابتی به‌شمار می‌رود شما با ارائه‌ی فهرست دستاوردهای شرکت چشم‌انداز درخورتوجهی به مشتریان ارائه نمی‌دهید؛ به‌ویژه زمانی‌که استارتاپ را اداره می‌کنید، با معرفی دستاوردها به مزیت رقابتی دست پیدا نمی‌کنید. برای افزایش میزان تأثیرگذاری علاوه‌بر معرفی دستاوردها، به انگیزش احساسی احتیاج خواهید داشت. مردم بعد از روبه‌روشدن با شرایط مشابه دو شرکت براساس احساساتشان تصمیم می‌گیرند. بنابراین، علاوه‌بر معرفی مزیت‌های رقابتی خود، باید به احساسات مشتری نیز اهمیت دهید تا در رقابت پیروز شوید. داستان‌سرایی اعتبار شخصی را افزایش می‌دهد مردم صرفا نمی‌خواهند محصول یا خدمت برند را بخرند؛ بلکه می‌خواهند با شخصیت افرادی آشنا شوند که آن کسب‌و‌کار را اداره می‌کنند. وقتی کسب‌وکاری را رهبری می‌کنید، با فرصت‌های زیادی مواجه می‌شوید که می‌توانید به مشتریان نشان دهید شما هم درست مانند آن‌ها هستید. داستان‌سرایی در‌این‌زمینه نیز کاربردی است و رهبر کسب‌و‌کار می‌تواند به مشتریان نشان دهد که تجربیاتش چقدر به تجربیات آن‌ها نزدیک است.  ویژگی‌های داستان مؤثر بسته به دیدگاه و عقیده‌ی شخصی افراد، خوب و بد بودن روایت امری نسبی تلقی می‌شود؛ اما برخی از عناصر تجربه‌ی داستان‌سرایی را در هر موقعیتی بهبود می‌دهند. سرگرم‌کننده‌بودن: داستان مؤثر مخاطب را درگیر و کنجکاو می‌کند. خوانندگان یا شنوندگان مشتاق هستند مراحل بعدی ماجرا را بفهمند. آموزش: داستان مؤثر تمایل مردم به یادگیری را افزایش می‌دهد و بانک دانش آن‌ها را غنی‌تر می‌کند. جهانی‌بودن: داستان مؤثر باید به همه‌ی مردم مربوط شود؛ یعنی روی احساسات و تجربه‌هایی دست بگذارد که اغلب مردم با آن‌ها سروکار دارند. ساختار: داستان شما باید ساختار منسجمی داشته باشد و به توضیح پیام اصلی کسب‌وکار کمک کند. به‌یادماندنی: داستان‌ مؤثر چه ازطریق الهام‌بخشی و چه حس شوخ‌طبعی و طنز یا هر تاکتیک دیگری در ذهن مخاطبان ماندگار می‌شوند. مهم‌ترین مؤلفه‌های داستان صرف‌نظر از داستانی که می‌خواهید برای مخاطبان تعریف کنید، هر روایت تأثیرگذار باید از سه مؤلفه برخوردار باشد: شخصیت‌ها (کاراکترها): هر داستان حداقل یک شخصیت اصلی دارد که کلید ارتباط مخاطب با داستان شما خواهد بود. اگر مخاطبان بتوانند خودشان را در نقش شخصیت اصلی داستان ببینند، با احتمال بیشتری دست به عمل می‌زنند و از محصولات یا خدماتتان استقبال می‌کنند. تضادها و برخوردها: مجموعه‌ای از تضادها و ناسازگاری‌ها شخصیت داستان را به‌مبارزه می‌طلبند. تعارض‌ها و برخوردهایی که در داستان رخ می‌دهند، احساسات مخاطبان را تحریک می‌کنند؛ زیرا مردم تجربه‌های مشابه و شخصی خودشان را به‌یاد می‌آورند و با شخصیت اصلی احساس نزدیکی می‌کنند. قدرت داستان به عناصری بستگی دارد که شما انتقال و آموزش می‌دهید. اگر داستان شما برخورد و کشمکشی نداشته باشد، به داستان واقعی شبیه نیست. راه‌حل: هر داستان مؤثر لزوما «پایان مفید» دارد. راه‌حلی که ارائه می‌دهید، باید به داستان خاتمه دهد و مفاهیم پیرامون شخصیت‌ها و درگیری‌ها را روشن کند و مخاطبان را در وضعیت Call-to-Action یا فراخوان برای اقدام قرار دهد.  فرایند داستان‌سرایی همان‌طورکه در ابتدای این مطلب تأکید کردیم، داستان‌سرایی هنر است و به خلاقیت و بینش و مهارت نیاز دارد؛ اما چرا فرایند داستان‌سرایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؟ شما به‌عنوان برند یا سازمان باید واقعیت‌ها و پیام‌های زیادی را در قالب داستانی مختصر بیان کنید. بنابراین، باید بدانید چگونه گام اولیه را بردارید و پس‌ازآن نیز، چه مراحلی طی کنید. مقاله‌ی مرتبط: داستان سرایی چگونه به پیشرفت کسب‌ و کار کمک می‌کند ۱. مخاطبان را بشناسید: چه کسی می‌خواهد داستان شما را بشنود؟ چه کسی از داستان شما سود می‌برد و به آن پاسخ می‌دهد؟ شما باید خوانندگان داستان و افرادی را بشناسید که درمقابل آن واکنش نشان می‌دهند و دست به اقدام می‌زنند. بنابراین قبل از شروع داستان، تحقیقات بازار را انجام دهید و پرسونای خریداران را تعریف کنید. این جریان به شما نشان می‌دهد خوانندگان یا بینندگان یا شنوندگان داستان شما چه کسانی هستند. پرسونای خریداران بالقوه جهت‌گیری استراتژی‌های بازاریابی و خط اصلی داستان شما را تعیین می‌کند. ۲. پیام اصلی برند را مشخص کنید: صرف‌نظر از اینکه داستان شما در یک صفحه نوشته می‌شود یا ۲۰ صفحه و مطالعه‌ی آن ۱۰ دقیقه طول می‌کشد یا ۶۰ دقیقه، درهرحال باید از یک پیام اصلی برخوردار باشد. به این مسئله فکر کنید که داستان شما برای فروش محصول نوشته می‌شود یا جذب سرمایه‌گذار؟ مهم‌ترین نکته‌ی مطرح‌شده در داستان چیست؟ به‌منظور مشخص‌کردن پیام اصلی سعی کنید داستان را در ۶ تا ۱۰ کلمه خلاصه کنید. اگر نمی‌توانید این کار را انجام دهید، فاقد پیام محوری هستید. ۳. تصمیم بگیرید چه داستانی می‌خواهید تعریف کنید: مسلما همه‌ی داستان‌ها به‌شیوه‌ی یکسانی خلق نمی‌شوند. وقتی می‌خواهید نوع داستان را مشخص کنید، به این موضوع فکر کنید که می‌خواهید مخاطبان چه احساس و واکنشی داشته باشند. داستان شما باید توضیح دهد که درگذشته، عمل موفقیت‌آمیز چگونه صورت گرفته و مخاطبان چگونه می‌توانند تغییر مشابهی به‌وجود آورند. از بیان جزئیات زیاد و اغراق‌آمیز خودداری کنید تا مخاطبان روی اقدامات یا تغییراتی متمرکز شوند که داستان آن‌ها را تشویق می‌کند.  ایده‌هایی که در داستان کسب‌وکار مطرح می‌شوند درباره‌ی خودتان با مردم صحبت کنید: داستانی بنویسید که شکست‌ها و پیروزی‌ها و مبارزه‌های حقیقی و انسانی را به‌تصویر بکشد. مصرف‌کنندگان امروزی از برندهایی استقبال می‌کنند که بازاریابی صادقانه و معتبری دارند. داستان‌سرایی نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارزش‌ها را منتقل کنید: داستانی بنویسید که احساسات و عواطف و شخصیت‌ها و موقعیت‌های آشنایی را یادآوری کند؛ به‌طوری‌که مخاطبان به‌راحتی آن ارزش‌ها را به زندگی خود وارد کنند. این گروه از داستان‌ها در مواضعی کاربرد بیشتری دارند که مردم با برخی از ارزش‌ها موافق نیستند یا آن‌ها را درک نمی‌کنند. مشارکت و تشکیل انجمن را تشویق کنید: داستانی بگویید که خوانندگان را ترغیب کند با یکدیگر بحث و گفت‌وگو کنند. از موقعیت یا تجربیاتی استفاده کنید که حس هم‌ذات‌پنداری مخاطبان را برانگیزد. بی‌طرفی شخصیت‌ها و موقعیت‌ها را حفظ کنید تا دیدگاه گروه‌های بیشتری از خوانندگان را به‌خود جذب کنید. مقاله‌ی مرتبط: راه‌های بهبود داستان‌سرایی برای تبلیغات برند چیزی را یاد بدهید یا دانشی را به‌اشتراک بگذارید: داستانی بنویسید که حاوی تجربه‌ی آزمون‌وخطا است. بدین‌ترتیب، خوانندگان با مسئله‌ی مدنظر شما آشنا می‌شوند و می‌فهمند راه‌حل چگونه کشف و اجرا می‌شود. همچنین، درباره‌ی راه‌حل‌های جایگزین دیگر بحث کنید. مشخص کنید چه اقدامی از مخاطبان انتظار دارید: انتظارتان از خوانندگان داستان باید با هدفتان هم‌سو باشد. دقیقا می‌خواهید مخاطبان پس از شنیدن داستانتان چه‌ کاری انجام دهند؟ به‌عنوان‌ مثال، آن‌ها باید در خبرنامه ثبت‌نام کنند یا در دوره‌ی آموزشی شرکت کنند یا محصولی بخرند؟ این اقدام را با هدف اصلی مقایسه و از هم‌جهت‌بودن آن‌ها مطمئن شوید. رسانه‌ای برای انتشار داستان در نظر بگیرید: داستان‌ها می‌توانند در شکل‌ها و قالب‌های مختلفی ظاهر شوند. بعضی از داستان‌ها خوانده و بعضی دیگر دیده و برخی هم شنیده می‌شوند. رسانه‌ای که برای انتشار داستان تعیین می‌کنید، به نوع داستان و همچنین منابعی نظیر پول و زمان شما بستگی دارد.  راه‌هایی برای جذب مخاطب ازطریق داستان‌سرایی همان‌طورکه گفتیم، داستان‌سرایی یکی از ابزارهای برتر بازاریابی برای جذب مخاطب است. پس‌ازاینکه مخاطبان و هدف خود را مشخص کردید و پرسونای خریداران را تشکیل دادید، با کمک نکات زیر می‌توانید کیفیت داستان‌سرایی خود را بهبود دهید. محتوای ویدئویی احساسی تولید کنید: محتوای ویدئویی بیشتر از سایر انواع محتوا احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد. صرف‌نظر از هدف و سبک داستان، محتوای ویدئویی انسان‌ها را به درک یکسانی از یک ماجرا می‌رساند. به‌همین‌دلیل ازنظر بازاریابی، ویدئو ابزار قدرتمندی برای شرح اهداف برند محسوب می‌شود. خاص باشید: برندها با تولید ویدئوهای خاص و جدید می‌توانند رابطه‌ی تنگاتنگی با کاربر برقرار کنند و آن‌ها را به‌سمت خود جذب کنند. برعکس، ویدئوهای کلیشه‌ای کمکی به بازاریابی محصولات و خدمات شما نمی‌کنند. در هر مرحله، خودتان را به‌جای مخاطب بگذارید. هرچه ایده‌های جدیدتر و جالب‌تری در داستان ویدئویی خود ارائه کنید، از تلاش‌هایتان نتیجه‌ی بهتری می‌گیرید. ساده باشید: مهم‌ترین عناصری که داستان شما را جذاب‌تر می‌کنند، اعتبار و صحت ایده‌ی شما است. این عناصر ساده‌ترین و درعین‌حال پیچیده‌ترین عناصری هستند که داستان‌سرایی و کسب‌وکار را به‌هم متصل می‌کنند. درواقع با حفظ سادگی، برند خود را جذاب‌تر و دوست‌داشتنی‌تر جلوه می‌دهید. این موضوع را دستِ‌کم نگیرید؛ زیرا ازاین‌طریق می‌توانید مشتریان وفاداری جذب کنید که درمقابلِ رقیبان از شما حمایت می‌کنند. مقاله‌ی مرتبط: سه راه برای جذب مخاطب ازطریق داستان سرایی داستان را در رسانه‌ی مناسب به‌اشتراک بگذارید: زمانی‌که براساس مجموعه‌ای از عوامل و منابع، رسانه‌ای برای اشتراک‌گذاری داستان انتخاب می‌کنید، باید علایق مخاطبان را نیز در نظر بگیرید. بررسی کنید آن‌ها بیشتر وقت خود را در کدام وب‌سایت‌ها یا شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، رادیو رسانه‌ی مناسبی برای تبلیغات برند است؛ اما اگر هدف شما این است که مخاطبان را به صفحه‌ی خرید هدایت کنید، باید از کانال بازاریابی دیگری استفاده کنید. تجربه‌ی حضور فیزیکی را با داستان ترکیب کنید: یک از راه‌های مناسب برای انتشار داستان، حضور در رویدادها است. بسیاری از مردم دوست دارند پس از حضور در رویداد، محصولی بخرند. به‌همین‌دلیل، برندها در طول جریان رویداد از ترفندهای مختلف بازاریابی استفاده می‌کنند. نکته‌ی مهمی که باید به‌یاد داشته باشید، این است که استراتژی شما در جریان رویداد، باید با داستان کلی برندتان هماهنگ باشد. شما می‌توانید مخاطبان خود را در مکانی دورهم جمع کنید و اوقات خوشی برایشان رقم بزنید؛ اما فراموش نکنید هدف اصلی شما از همه‌ی این برنامه‌ها، افزایش وفاداری مشتریان به برند است.  داستان برند چیست و چرا به آن نیاز دارید؟ داستان برند نهایت و اوج همه‌ی ویژگی‌ها و مشخصات برند است. اغلب شرکت‌ها در صفحاتی مانند «درباره‌ی ما» و «بیانیه‌ی مأموریت»، مسیر حرکت برندشان را شرح می‌دهند. مهم‌ترین عناصر مشترک داستان‌های برند عبارت‌اند از: نام برند، لوگو، شعار شرکت، طراحی وب‌سایت، صدای برند، محتوای وبلاگ، محتوای رسانه‌های اجتماعی، کیفیت محصولات و خدمات، قیمت‌ها، خدمات مشتریان، ارتباطات و انجمن‌ها و حامیان مالی. مقاله مرتبط: چگونه به کمک داستان برند، ‌کارمندان بهتری جذب کنیم داستان برند همه‌ی جوانب کسب‌وکار شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ حتی اگر خودتان متوجه آن نباشید.استخدام کارمندان و فروش محصولات و حتی جذب سرمایه‌گذار، به این موضوع بستگی دارد که شرکت شما چقدر در توسعه‌ی داستان برند خود موفق عمل کرده است.  بازنویسی داستان برند توماس بارون نویسنده‌ای است که به‌طور تخصصی به شرکت‌ها کمک می‌کند داستان برند خود را تألیف کنند. وی توصیه می‌کند در نوشتن داستان برند از راهکارهای زیر غافل نشوید: کار را با اهداف واقعی شروع کنید: چرا مشتریان باید به شما اعتماد کنند؟ آیا کاری که انجام می‌دهید، یکی از مشکلات مخاطبان را برطرف یا زندگی آن‌ها را راحت‌تر می‌کند؟ به این پرسش‌ها پاسخ دهید تا اهداف کسب‌وکار خود را به‌یاد آورید. این اهداف را در تمامی مراحل نگارش داستان برند مدنظر داشته باشید. داستان را مانند فیلم‌نامه بنویسید: داستان برند خود را به‌شیوه‌ای تعریف کنید که از جذابیت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی برخوردار باشد. داستان شما باید پرکشش باشد و ذهن مخاطب را درگیر خود کند. مقاله‌ی مرتبط: چگونه داستان برند خود را بازنویسی کنیم داستان را یک‌بار با صدای بلند بخوانید: بدین‌ترتیب اشتباهات و اشکالات احتمالی آن را متوجه می‌شوید و درصورت نیاز، برخی اصطلاح‌ها یا واژه‌ها را تغییر می‌دهید. مخاطبان باید به‌راحتی با متن نهایی شما ارتباط برقرار کنند. خلاصه‌نویسی کنید: در آخرین مرحله، باید جملات داستان را خلاصه و کوتاه کنید تا خواننده از پیگیری آن‌ها خسته نشود. درضمن، جملات کوتاه مقصود شما را سریع‌تر به مخاطبان منتقل می‌کنند. سخن پایانی مقرون‌به‌صرفه‌ترین و دردسترس‌ترین راه داستان‌سرایی انتشار داستان‌های متنی یا نوشتاری است. دراین‌صورت، داستان را به‌انضمام چند تصویر مرتبط به‌صورت مقاله یا پست‌های وبلاگ ارائه می‌کنید. اگر بخواهید یک گام به جلو بردارید، می‌توانید به داستان‌سرایی گفتاری روی بیاورید و داستان برند را در سخنرانی یا گفت‌وگوهای زنده تعریف کنید. البته، ماهیت داستان‌سرایی گفتاری به مهارت و تمرین و تکرار بیشتری نیاز دارد تا احساسات مخاطبان را درگیر کند و پیام شرکت را به‌خوبی انتقال دهد. در دنیای امروزی، روش‌های جدید و مؤثر داستان‌سرایی پادکست‌ها و داستان‌های دیجیتالی را شامل می‌شوند. هر داستان دیجیتالی ازطریق رسانه‌های مختلف مانند ویدئو، انیمیشن، داستان‌های تعاملی و حتی بازی بیان می‌شود و شاید هزینه‌ی بیشتری به شما تحمیل کند؛ اما بازدهی فوق‌العاده‌ای در انتقال پیام‌های شما خواهد داشت. ttp://azadfamily.takblog.net https://www.aparat.com/azadfamily https://instagram.com/azadfamily https://t.me/muazad10 https://t.me/azadfamily biziket.com/muhammad

مشاهده استتوس

۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ۰۱:۳۱:۴۴

قسمت دوم آموزش مشتری را به‌طور مرتب ادامه دهید: اگرچه ۹۰ روز اول استفاده از یک محصول بسیار مهم و حیاتی است اما تجربه‌ی کاربری بعد از گذشت یک سال به‌دلیل استخدام نیروی جدید یا تغییر سمت کارمندان به‌طور کامل تغییر می‌کند. بنابراین بهترین کار این است که مشتری‌ها را به‌طور پیوسته آموزش دهید. به‌عنوان مثال هر موقع کاربر جدیدی به سیستم اضافه شد آموزش استفاده از محصول را به‌طور خودکار برای او ارسال کنید. تنها یک منبع قابل اطمینان داشته باشید: هنگام ارزیابی حساب کاربری مشتری، برای هر موردی که مهم به نظر می‌رسد امتیاز در نظر بگیرید. به‌عنوان مثال برای میزان استفاده از محصول، پذیرش آموزش از سوی مشتری، حجم تیکت‌های ارسال‌شده و وفاداری مشتری امتیاز تعیین کنید. سپس پیش از فروش محصول، افرادی که قصد استفاده از آن در یک سازمان را دارند مشخص کنید و داده‌های جمع‌آوری‌شده از اندازه‌گیری این معیارها را بسنجید. دلایل ریزش مشتری را مشخص کنید: ریزش مشتری برای هر کسب‌وکاری اتفاق می‌افتد و اجتناب‌ناپذیر است. مهم‌ترین کاری که بعد از ترک هر مشتری باید انجام دهید این است که دلیل آن را مشخص کنید. برای این کار شرایط را با دقت تحلیل کنید و از داده‌های جمع‌آوری‌شده برای رشد سازمان خود به‌عنوان یک شرکت مشتری محور استفاده کنید. پیدا کردن دلایل ریزش مشتری و اصلاح کردن آن بهترین راه جلوگیری از این اتفاق در آینده است. نرخ ریزش مشتری منفی، ایده‌آل است نرخ ریزش مشتری یک بازی بدون برد و باخت نیست. مهم‌ترین کار این است که جلوی آن را در همان مراحل ابتدایی عرضه‌ی محصول بگیرید. با تعیین معیارهای مناسب و نظرسنجی از همه‌ی اعضای تیم می‌توان نرخ ریزش مشتری برای یک کسب‌وکار نرم‌افزار به‌عنوان خدمات را به نرخ ایده‌آل یعنی منفی رساند. http://azadfamily.takblog.net https://www.aparat.com/azadfamily https://instagram.com/azadfamily https://t.me/muazad10 https://t.me/azadfamily biziket.com/muhammad

مشاهده استتوس

۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ۰۱:۳۰:۵۴

نشانه‌های ریزش مشتری چیست و چگونه می‌توان از آن جلوگیری کرد نرخ ریزش مشتری در کسب‌وکارهای SaaS یا نرم‌افزار به‌عنوان خدمات بسیار حیاتی است و باید با تعیین معیارهای مناسب، مدام تحت بررسی قرار بگیرد. پیدا کردن مشتری و فروختن محصول به آن‌ها کار راحتی نیست و از دست دادن هر یک از آن‌ها ضربه‌ی بزرگی به کسب‌وکار وارد خواهد کرد. مخصوصا در شرکت‌های نرم‌افزار به‌عنوان خدمات (SaaS) نرخ ریزش مشتری یا Churn تهدید بزرگی برای آن‌ها خواهد بود، به‌طوری‌که تفاوت بین مثبت و منفی بودن نرخ ریزش مشتری تفاوت بین موفقیت‌آمیز بودن یا نبودن کسب‌وکار را مشخص خواهد کرد. نرخ ریزش یا رویگردانی مشتری، درصد مشتریانی است که طی یک دوره‌ی معین از دست رفته‌اند. نرخ ریزش مشتری برای تمام کسب‌وکارها مخصوصا کسب‌وکارهای SaaS بسیار مهم است به همین دلیل بهتر است صفر یا حتی منفی باشد. در مدل کسب‌وکار SaaS نرم‌افزار به‌صورت یک سرویس یا خدمت به کاربر عرضه می‌شود. در این مدل کاربران بسته به میزان استفاده‌ی خود از محصول هزینه پرداخت می‌کنند. ضرب‌المثل «پیشگیری بهتر از درمان است» در تمام ابعاد زندگی از جمله پیش‌بینی ریزش مشتری کاربرد دارد و بهتر است پیش از دیر شدن با شاخص‌های مناسب سنجیده شود. به علائم اولیه توجه کنید نرخ ریزش مشتری معمولا هنگام تمدید قرارداد قابل اندازه‌گیری است اما نشانه‌های آن از چند ماه قبل و در ۹۰ روز اول رابطه با مشتری قابل تشخیص است. سه موردی که باید همیشه در نظر داشته باشید عبارت‌اند از: نحوه‌ی آشنایی با محصول: زمانی‌که صحبت از نرخ ریزش مشتری به میان می‌آید، ۹۰ روز اول بعد از خریداری محصول بسیار حیاتی هستند. رفتار مشتری و نحوه‌ی استفاده از محصول باید در این مدت به‌طور دقیق بررسی شوند. تعداد مجوزهای فروخته‌شده و همچنین افرادی که از محصول استفاده می‌کنند را تحت نظر داشته باشید. هر تفاوتی میان این دو عدد نشان‌دهنده‌ی مشکل بزرگی است. همچنین وظایف مشخصی را برای بهره‌گیری کاربران از محصول تعریف کنید، انجام نشدن وظایف نشانه‌ی خوبی نیست. تعامل هر کاربر با محصول: علاوه‌بر بررسی نحوه‌ی آشنایی کاربر با محصول در ۹۰ روز نخست، به نحوه‌ی استفاده از محصول نیز دقت کنید. آیا کاربران به‌طور مرتب از محصول استفاده می‌کنند؟ آیا ویژگی‌های جدید و پیشرفته‌ی آن را با گذشت زمان پیدا می‌کنند؟ ماهیت تیکت‌هایی که برای پشتیانی استفاده می‌کنند چیست؟ سوالات آن‌ها مربوط‌به ویژگی‌های ابتدایی است یا ویژگی‌های پیشرفته‌ی محصول؟ آیا بعد از استفاده از ویژگی خاصی تعداد کاربران کاهش پیدا کرده است؟ وسعت استفاده از محصول در سازمان مشتری: یکی دیگر از مواردی که بعد از فروش محصول باید در نظر گرفته شود، ردپای استفاده از آن است. البته این موضوع به ماهیت نرم‌افزار بستگی دارد اما به‌طور کلی اگر می‌بینید تنها گروه مشخصی از کاربران با محصول تعامل می‌کنند، مخصوصا زمانی‌که محصول برای همه‌ی کارمندان خریداری شده باشد نشانه‌ی خوبی نیست. همچنین اگر عمق استفاده‌ی کاربران از محصول زیاد نباشد یعنی جای نگرانی وجود دارد. دلایل ریزش مشتری را پیدا کرده و از آن‌ها جلوگیری کنید چگونه می‌توان از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری کرد؟ زمانی‌که متوجه چنین واکنشی از سوی مشتری شدید، باید چه کاری انجام دهید؟ راه‌های جلوگیری از ریزش مشتری عبارت‌اند از: ارزش‌ها را به‌طور واضح تعریف کنید: اینکه مشتری چگونه ارزش‌های کسب‌وکار شما را تعریف می‌کند و اینکه انجام چه کارهایی باعث تولید این ارزش‌ها می‌شود را مشخص کنید. برای تعیین ارزش‌ها می‌توانید از نحوه‌ی رفتار بهترین مشتری‌های خود و تشویق سایر مشتری‌ها به انجام آن استفاده کنید. زمان ارزیابی را کاهش دهید: هنگام ارزیابی نحوه‌ی یادگیری مشتری‌های جدید خیلی مهم است که گزینه‌ی زمان را در نظر بگیرید. تعیین زمان مناسب برابر است با سرمایه‌گذاری عاقلانه در تجربه‌ی کاربری، ایمیل‌های آموزشی، راهنمایی‌های داخل برنامه‌ای و آموزشمشتری‌ها. برای انجام این کار از تیم فنی و بازاریابیکمک بگیرید و بهترین زمان برای فرایند یادگیری مشتری را مشخص کنید. تهیه‌ی آموزش شخصی‌سازی‌شده: برای آموزش نحوه‌ی استفاده از محصول، نباید بیش از اندازه روی محصول تمرکز کرد بلکه باید هدف آن یعنی کمک به مشتری را در نظر گرفت. با سفارشی کردن مسیر یادگیری هر شخص باتوجه‌به سمت و دانشی که دارد، می‌توان نرخ ریزش مشتری را کاهش داد. http://azadfamily.takblog.net https://www.aparat.com/azadfamily https://instagram.com/azadfamily https://t.me/muazad10 https://t.me/azadfamily biziket.com/muhammad

مشاهده استتوس