🔴 کارگر نانوا بودم ، رفتگر شهرداری بودم
ماشین میشستم در رستوران ظرف میشستم
شبها در میدان آزادی میخوابیدم
🔹او هیچگاه درمانده نشد تا اینکه ...
🔸#علیرضا_بیرانوند که این سالها با قراردادهای میلیاردی در تیم پرسپولیس تهران و تیم ملی بازی میکند، از آن دسته افرادی است که از خانوادهای بسیار فقیر و بدون داشتن هیچ امکاناتی خود را به این مرحله رسانده است.
🔹به گفته خودش بیش از 10 بار داستان زندگی خود را برای همتیمیهایش تعریف کرده ولی هیچکس از شنیدن این ماجراها خسته نمیشود و همیشه همه گوش شنوای ماجراهای تلخ و سخت زندگی او هستند.
🔸او که متولد سال 71 در خرمآباد است، از بچگی علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشته و این علاقه بهشدت مورد نارضایتی پدرش بوده
🔹علیرضا در اینباره میگوید: «پدرم اصرار داشت به جای اینکه وقت خود را برای بازی فوتبال بگذرانم کارگری کنم و بتوانم پول دربیاورم.»
🔸اینطور که دروازهبان تیم ملی میگوید پدر او هیچوقت او را کتک نزده و همیشه توپ، لباس فوتبال یا وسایل فوتبالی او را پاره میکرده که دیگر نتواند بازی کند زیرا میدانسته علیرضا چه علاقهای به این ورزش دارد اما او هیچوقت خسته نشده و بالاخره با کار کردن در نانوایی بربری در خرمآباد توانسته پدرش را راضی کند که فوتبال هم بازی کند.
🔹این دروازهبان میگوید: «بالاخره پولهایم را جمع کردم و بلیت اتوبوس خریدم و به تهران آمدم. در راه با حسین فیض که مربی تیم وحدت تهران بود همسفر شدم و او به من گفت اگر 250 هزار تومان بدهم من را به تیم میبرد.»
او ادامه میدهد: «من هیچ پولی نداشتم و همین را به فیض گفتم و او با این حال من را به تیم برد. در بازی تدارکاتی درخشیدم ولی این تیم خوابگاه نداشت و در میدان آزادی میخوابیدم.»
🔸او با بیان اینکه همه دستفروشهای آنجا او را میشناختند، ادامه داد: «بعدا قرار شد در ازای شستن ظروف یک پیتزا فروشی شبها را آنجا بخوابم. در آن روزها به تیم جوانان هما رفتم و در آنجا هم بازی میکردم.»
🔹او بهعنوان تلخترین خاطرهاش در آن روزها میگوید: «یک بار سعید ریاضی مربیمان ساعت یک و نیم شب به رستوران آمد. نمیخواستم مرا ببیند اما تصادفا دید و برایم گریه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفتهام. بعد از آن به یک کارواش رفتم و مدتی در آنجا کار میکردم.
🔸بعد معرفی شدم به شهرداری و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالی مترو رفتگری کردم.
🔹در همه این مدت پدر و مادرم نمیدانستند من در تهران کار میکنم.»
🔸اولین قرارداد این بازیکن با تیم نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به او پول دادند که آن را به خانوادهاش داد و به آنها گفت در تهران فوتبال بازی میکند.
🔹وقتی از نوجوانان به امید رفت رقم قرارداد او به دو میلیون و 500 هزار تومان رسید. پس از آنکه نفت به لیگ برتر آمد، قراردادش 85 میلیون تومان شد و حالا با قرارداد یک میلیارد و 900 میلیون تومانی که قراردادی دوساله با پرسپولیس است برای این تیم بازی میکند.
🔸شهرت بیرانوند به بلند پرتاب کردن توپ و دستهای بلندش است. خودش در اینباره میگوید: «دستهای بلند من جان میداد برای شستن ماشین شاسی بلند».
برای رسیدن به #رویاهات هر #بهایی که لازم هست #بپرداز، خودت را که باور داشته باشی، #کائنات برای رسیدن به رویاهایت به تو کمک خواهد کرد.
هشتگ #بهایی
🔴 کارگر نانوا بودم ، رفتگر شهرداری بودم
ماشین میشستم در رستوران ظرف میشستم
شبها در میدان آزادی میخوابیدم
🔹او هیچگاه درمانده نشد تا اینکه ...
🔸#علیرضا_بیرانوند که این سالها با قراردادهای میلیاردی در تیم پرسپولیس تهران و تیم ملی بازی میکند، از آن دسته افرادی است که از خانوادهای بسیار فقیر و بدون داشتن هیچ امکاناتی خود را به این مرحله رسانده است.
🔹به گفته خودش بیش از 10 بار داستان زندگی خود را برای همتیمیهایش تعریف کرده ولی هیچکس از شنیدن این ماجراها خسته نمیشود و همیشه همه گوش شنوای ماجراهای تلخ و سخت زندگی او هستند.
🔸او که متولد سال 71 در خرمآباد است، از بچگی علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشته و این علاقه بهشدت مورد نارضایتی پدرش بوده
🔹علیرضا در اینباره میگوید: «پدرم اصرار داشت به جای اینکه وقت خود را برای بازی فوتبال بگذرانم کارگری کنم و بتوانم پول دربیاورم.»
🔸اینطور که دروازهبان تیم ملی میگوید پدر او هیچوقت او را کتک نزده و همیشه توپ، لباس فوتبال یا وسایل فوتبالی او را پاره میکرده که دیگر نتواند بازی کند زیرا میدانسته علیرضا چه علاقهای به این ورزش دارد اما او هیچوقت خسته نشده و بالاخره با کار کردن در نانوایی بربری در خرمآباد توانسته پدرش را راضی کند که فوتبال هم بازی کند.
🔹این دروازهبان میگوید: «بالاخره پولهایم را جمع کردم و بلیت اتوبوس خریدم و به تهران آمدم. در راه با حسین فیض که مربی تیم وحدت تهران بود همسفر شدم و او به من گفت اگر 250 هزار تومان بدهم من را به تیم میبرد.»
او ادامه میدهد: «من هیچ پولی نداشتم و همین را به فیض گفتم و او با این حال من را به تیم برد. در بازی تدارکاتی درخشیدم ولی این تیم خوابگاه نداشت و در میدان آزادی میخوابیدم.»
🔸او با بیان اینکه همه دستفروشهای آنجا او را میشناختند، ادامه داد: «بعدا قرار شد در ازای شستن ظروف یک پیتزا فروشی شبها را آنجا بخوابم. در آن روزها به تیم جوانان هما رفتم و در آنجا هم بازی میکردم.»
🔹او بهعنوان تلخترین خاطرهاش در آن روزها میگوید: «یک بار سعید ریاضی مربیمان ساعت یک و نیم شب به رستوران آمد. نمیخواستم مرا ببیند اما تصادفا دید و برایم گریه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفتهام. بعد از آن به یک کارواش رفتم و مدتی در آنجا کار میکردم.
🔸بعد معرفی شدم به شهرداری و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالی مترو رفتگری کردم.
🔹در همه این مدت پدر و مادرم نمیدانستند من در تهران کار میکنم.»
🔸اولین قرارداد این بازیکن با تیم نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به او پول دادند که آن را به خانوادهاش داد و به آنها گفت در تهران فوتبال بازی میکند.
🔹وقتی از نوجوانان به امید رفت رقم قرارداد او به دو میلیون و 500 هزار تومان رسید. پس از آنکه نفت به لیگ برتر آمد، قراردادش 85 میلیون تومان شد و حالا با قرارداد یک میلیارد و 900 میلیون تومانی که قراردادی دوساله با پرسپولیس است برای این تیم بازی میکند.
🔸شهرت بیرانوند به بلند پرتاب کردن توپ و دستهای بلندش است. خودش در اینباره میگوید: «دستهای بلند من جان میداد برای شستن ماشین شاسی بلند».
برای رسیدن به #رویاهات هر #بهایی که لازم هست #بپرداز، خودت را که باور داشته باشی، #کائنات برای رسیدن به رویاهایت به تو کمک خواهد کرد.