مشکلاتی که در طول یک مذاکره ممکن است پیش بیاید، بسیار متنوع هستند. بعضی از این مشکلات همه‌گیرتر هستند. این به آن معنی نیست که این مشکلات جدی‌ترند، اما همه‌گیر بودن سبب می‌شود ما به ین مشکلات توجه بیشتری نشان دهیم، در این مقاله به چند مورد از مشکلات شایع در حین مذاکرات می‌پردازیم.

دلشوره
دلشوره یکی از مشکلات شایعی است که ممکن است در حین هر مذاکره‌ای برای یکی از مذاکره‌کنندگان رخ دهد. روش‌های متعددی برای آموختن کنترل این دلشوره‌ها وجود دارد. چند مورد از این روش‌ها واقعا برای تخلیه انرژی مفید هستند. یکی از روش‌های نه چندان شایع انجام چند حرکت رقص پای سریع قبل از وارد شدن به مکان مذاکره است. تخلیه انرژی از طریق پاها نشاط‌آور و موثر است. تمریناتی که برای عموم مردم شناخته‌تر هستند عبارت است از کشیدن چند نفس عمیق، کشش بدن، بازوها و دست‌ها. به صورت کلی وقتی قبل از شروع یک مذاکره دچار مشکل دلشوره شده‌اید، هر اقدامی که در جهت آزاد کردن انرژی انجام دهید، مفید است. به خاطر داشته باشید که دلشوره‌ها به‌دلیل وجود انرژی‌های عصبی به‌وجود می‌آیند که در مسیر درستی هدایت نشده‌اند. 
هدایت هیجانات به سمت انرژی مثبت باعث می‌شود موقع گوش دادن همچون زمان صحبت کردن دارای اعتماد به نفس و مسلط به نظر برسید. بعضی افراد در مواقع سخن گفتن دلشوره خود را کنترل می‌کنند و گمان می‌کنند همین کافی است، اما کنترل دلشوره در مواقعی که گمان می‌کنیم سایر افراد توجه کمتری به ما دارد نیز مهم است، زیرا در این مواقع مثلا موقع گوش دادن حواس مان به خودمان نیست و ممکن است استرس خود را به بدترین انحای ممکن بروز دهیم. به صورت کلی انرژی به خودی خود از طریق پنج مجرا از بدن شما به محیط اطراف منتقل می‌شود: چشم ها، دست ها، پاها، بدن و صدا. 
آزادسازی انرژی از طریق تماس چشمی بهتر از پرحرفی است. کمی به جلو خم شدن و بیشتر گوش دادن بهتر از زیاد حرف زدن است. نکته اصلی این است که بدانید این هیجانات در حقیقت جریانات انرژی هستند که بدن تان برای گذراندن شما از موقعیت‌های خطرناک تولید می‌کند. باید بدانید از این انرژی دقیقا به چه نحوی استفاده کنید. سازوکار بدن بسیار ابتدایی به نظر می‌رسد. هرچه مهارت‌های شما بیشتر باشد بهتر می‌توانید از این سازوکار به نحو مناسب بهره ببرید. رفتار پیچیده‌تر باعث می‌شود کمتر احساس خطر کنید و بدن شما در شرایط نبود خطر با انرژی عصبی کمتری سرو کار دارد. 

از دست رفتن انرژی 
بعضی اوقات مردم خسته‌تر یا تنبل‌تر از آن هستند که گوش بدهند. گوش کردن مستلزم صرف انرژی است و گوش کردن یکی از مهارت‌های ضروری برای انجام یک مذاکره موفق است. گوش کردن علاوه‌بر آنکه مستلزم انرژی است محرکی برای تفکر نیز هست، انسان برای تفکر هم انرژی مصرف می‌کند. اگر انرژی شما در حال تحلیل رفتن باشد، گوش دادن برایتان کار مشکلی می‌شود. مراقب این واقعیت باشید. احتمالا شنیده‌اید یا گفته‌اید: «آرامتر صحبت کن، روز افتضاحی داشتم» این صدای یک مذاکره کننده خوب است که می‌داند همیشه نمی‌توان با سرعت بالا گوش کرد. اگر لازم است گوینده بداند برای بهتر شنیدن و توجه کردن شما، لازم است آرامتر صحبت کنید، این را به او بگویید. 
عادت مضر پرحرفی
احتمالا در طول زمان عادت کرده‌اید که بیشتر از آنکه فکر کنید یا گوش دهید، حرف بزنید. اگر این طور است با این عادت می‌توانید همان کاری را کنید که افراد با سیگار کشیدن می‌کنند، ترک کردن آن. 
تغییر این الگوی رفتاری مشکل است، چون خودتان به تنهایی و بدون کمک کسی باید آن را انجام دهید. برای درست گوش دادن و ترک پرحرفی چیزی هم چون برچسب نیکوتین یا کمک‌های افراد نگران سلامتی شما وجود ندارد. هرچه شان اجتماعی والاتری داشته باشید، احتمال اینکه دیگران به شما تذکر دهند که خوب گوش نمی‌دهید بیشتر است. افراد متوجه می‌شوند، عکس‌العمل نشان می‌دهند و رنج می‌برند ولی به شما نمی‌گویند. این مشکل درست مثل بوی بد دهان است، خیلی‌ها متوجه آن می‌شوند و تعداد کمی آن را بیان می‌کنند. 
یک اقدام موقت برای تبدیل شدن به شنونده بهتر و در نتیجه مذاکره کننده بهتر این است که از صحبت کردن با صدای بلند پرهیز کنید و درون ذهنتان حرف بزنید. این روش به خوبی صادقانه گوش کردن نیست، اما حداقل این مزیت را دارد که عملی‌تر است و در نتیجه آن شما کمتر صحبت می‌کنید. در نتیجه این تمرینات می‌توانید بدون وقفه به مهارت گوش دادن حقیقی دست پیدا کنید. 
فکر کردن بدون حرف زدن برای بسیاری از مردم کار سختی است. انسان می‌تواند بسیر سریعتر از صحبت کردن فکر کند. سرعت حرف زدن 100 تا 150 کلمه در دقیقه است، اما می‌توان 500 کلمه در دقیقه شنید. کاملا طبیعی است که ذهن شما سریع‌تر از آنچه می‌شنوید حرکت کند و حتی مکالمات دیگری را نیز دریافت کند. در این صورت باید خیلی مراقب باشید تا بتوانید روی مکالمات گوینده خاصی تمرکز کنید آن را دقیقا بشنوید و به آن فکر کنید.