بحران وابسته به موجودیت زمانی پیش می آید که فرد در پاسخ به پرسشهایی در زمینه ی معنی زندگی و هدف آن ( و همچنین جایگاه خود در زندگی) دچار تردید می شود. زندگی دیگر موجبات رضایت خاطر وی را فراهم نمی کند و آرامش ذهنی فردی یا حتی اجتماعی او از دست رفته و مسیرش را گم می کند. به طور اساسی در این زمان ایمان و اعتقاد از میان می رود و کلیه ی اصول اجتماعی زیر سوال برده می شود؛ و این در حالی است که فرد هیچ پاسخی برای سوال های خود پیدا نمی کند. او تصور می کند که هیچ مفهوم قانع کننده ای در این خصوص وجود ندارد.

به هر حال مواقعی در زندگی همه افراد وجود دارد که آنها احساس می کنند که حتی انجام کارهای روزمره زندگی برایشان سخت و طاقت فرساست. با بی حوصلگی نسبت به برخی موارد از خود واکنش نشان می دهند و با وسواس فکری شدید به مسائل پیرامون خود نگاه می کنند. زمانی هم به مشکلی برخورند که به نظر بزرگ و چالش زاست، احساس بدی به آنها دست می دهد. این یک بحران معنوی است، مشکلی است که ممکن است در اثر شکست در عشق و یا ارتباط دوستانه شکل می گیرد؛ رویکرد نامساعدی که در وجود انسان نسبت به موجودیت خویش ایجاد می شود. این مقاله به شما کمک می کند تا به انواع مختلف این بحران ها واکنش مناسبی نشان دهید.

مراحل

1- پیش از هر چیز باید این نکته را برای خود روشن کنید که مشکلی که شما با آن روبرو هستید افکارتان نیستند بلکه چسبیدن بی علت شما به آن افکار است. افکار شما پیرو شرایط، محیط پیرامون، و واکنش به تجربیاتتان نشات می گیرند. توجه کنید که افکار شما به موجودیت فردیتان تعلق ندارند. در حقیقت با نگاه دقیقتر می توان فهمید که افکار همان واحدهای اجتماعی هستند که به زبان ساده تر به آنها "لغت" اطلاق می شود. زبان شما متعلق به شما نیست. شما آن را از سایرین کسب نموده اید. به همین دلیل وابستگی بیش از اندازه به واژه ها و لغات می تواند هر کسی را فرد تیره روزی جلوه دهد. از اینرو ابتدا باید خودتان را از شر "داستان" های خود ساخته رها سازید. به این منظور فرد می بایست در هر فعالیتی که به او اجازه می دهد خودش را رها کند شرکت نماید. به ویژه فعالیت هایی که رها سازی ذهن و جسم را با یدکدیگر همراه می سازند. با استفاده از مدیتیشن و یا سایر فعالیت هایی ریلکسیشن از قبیل تای چی (Tai Chi) و بریما (Breema) می توانید ذهن خود را طوری تربیت کنید که بر روی هیچ موضوعی به صورت وسواسی تمرکز نکند. حتی یک ماساژ خوب هم می تواند شما را از دردهای بسیار زیادی رهایی بخشد. زمانیکه احساس کردید جسمتان به نقطه ی آرامش رسیده است آنگاه این قابلیت را پیدا می کنید که جهان و محیط پیرامون خود را از نگاه افراد شاد تماشا کنید و همچنان به خاطر داشته باشید که افراد فقط می توانند واژه ها را به یکدیگر انتقال دهند نه حقیقت موجود در هر واژه را. آنها فقط می توانند از لغات استفاده کنند درست مثل انگشتی که از آن برای اشاره کردن به ماه استفاده می شود. هیچ گاه لغات/انگشت را با حقیقت/ماه اشتباه نگیرید.

2- سعی کنید زندگی و جایگاهتان در آن را همانطور که هست ببینید. لازم نیست همه چیز را زیر سوال ببرید و کلیه ی موقعیت های فردی گذشته، اشتباهات فردی و شرایط اجتماعی، سیاسی، و معنوی خود را موشکافی کنید. بدانید که ما انسان ها اغلب احساس می کنیم که در بازی اسیر شده ایم که توسط دیگران برنامه ریزی و کنترل می شود و آنها مصلحت ما را نمی خواهند! زمانیکه به بحران هویتی پر و بال می دهید به نظر می رسد که به دیگران اجازه داده اید ت با استفاده از نادانیتان بر شما پیروز شده و احساس ترس و ناتوانی را در شما ایجاد نمایند. به این منظور هر چه بیشتر در مورد تاریخ تمدن بشر مطالعه کنید و ببینید که نسل بشر چگونه زندگی خود را بر روی زمین آغاز کرد و چگونه توانست نسل خود را تا کنون جاودانه سازد. سعی کنید بفهمید که ادامه کار به کجا ختم می شود.سپس تلاش کنید تا نگرش ها و واکنش های خود را بر اساس بر یک ایدئولوژی جدید بنا کنید. زمانیکه متوجه شوید که بشر چگونه خودش را بر اساس شرایط محیطی وفق داده است، راحت تر می توانید خودتان را با شرایطی که در آن هستید هماهنگ سازید. با این نگرش دید جدیدی نسبت به جهان پیدا می کنید و بقیه کارها به عهده ی خودتان است.

3- یک لامپ روشن کنید؛ بهتر است که 100 وات به بالا باشد.

4- یک لیوان آب خنک بنوشید.

5- هر جایی که درون آن هستید را تمیز کنید. این کار به شما کمک می کند تا قدرتتان را نسبت به محیط اطرافتان به اثبات برسانید و چند دقیقه به شما وقت می دهد تا کاری در راه بهبود انجام دهید. البته فقط مرتب نکنید، تمیز هم بکنید، آن هم با استفاده از مواد شوینده.

6- مشکل خود را به وضوح برای خودتان تشریح کنید. برخی از افراد مشکلات خود را بر روی کاغذ می نویسند تا ببیند دلیل اصلی نگرانی ها و ناراحتی هایشان چیست. برخی دیگر هم کار خود را با نوشتن یک شعر آغاز می کنند تا قدری روح و ذهن خود را رها سازند و بعد روی مشکلاتشان تمرکز کنند.

7- سعی کنید از افراد مختلف در مورد مشکل خود رایزنی کنید. لازم نیست کسی را از روی قصد و نیت انتخاب کنید. حتی معلم کلاس اول یا اولین دوستتان هم می تواند در این زمینه به شما کمک کند. شاید خیلی کمک موثری نداشته باشند، اما همین که مشکلات خود را با آنها در میان می گذارید می تواند به شما کمک کند.

8- فکر کنید می خواهید به کسی که در شرایط شما گرفتار شده است کمک کنید. آیا باز هم تصور می کردید که این مشکل بزرگی است؟

9- با کسی صحبت کنید که شما را دوست می دارید، مثل یک دوست صمیمی و یا پدر و مادر.

10- حل مشکل - یادتان می آید چگونه از آن مواد شوینده در از بین بردن آلودگی ها استفاده کردید؟ اگر نتوانید راه حل مشکل را پیدا کنید، نمی توانید راه به جایی ببرید. اگر احساس می کنید شرایط آنقدر حاد است که چند روز طول می کشد تا راه حل کاربردی را پیدا کنید حتماً وقت بگذارید و این کار را انجام دهید.

11- اگر نمی توانید همین حالا کاری در مورد مشکل خود انجام دهید، فعلاً آنرا همانگونه که هست قبول کنید. اگر دیر وقت است، بخوابید، اگر نمی توانید بخوابید کاری برای انجام دادن پیدا کنید که ارتباطی به صفحه ی مانتیور یا تلویزیون نداشته باشد. نور آبی باعث ایجاد بی خوابی می شود و همین امر سبب می شود که دیرتر به خواب بروید. اگر هم در طول روز است می توانید به آرامی نرمش کنید و یا کاری که در حال انجام آن هستید را به پایان برسانید. حرفه ای با این مسئله برخورد کنید. توفیق و کامروایی ما به هیچ کس آزار نخواهد رساند.

12- توجه کنید که ریتم زندگی چقدر هماهنگ و موزون است. نوعی ثبات و همسانی - حتی شده در پایین ترین میزان ممکن - در زندگی هر فردی وجود دارد.

13- هیچ دلیلی برای خودکشی وجود ندارد؛ متفکرین فرقه ی هستی گرا از افکار نیچه پیروی می کنند و به همین دلیل موجی از افکار پوچ گرایانه در آنها دیده می شود. البته نیچه عقیده ی بکل متفاوتی در این مورد داشته است. او به افکار نیهلیستی خوش آمد می گفته چراکه آنها را به عنوان فازی برای از بین رفتن افکار مرده و قدیمی و ظهور افکار مدرن با اتکا به اراده ی فردی انسان ها می دانسته. به هر حال هر فیلسوفی که در مورد ظهور معنای جدید در زندگی مطلب می نوشته، مفاهیمش را به گونه ای نگارش کرده که تا حد زیادی مبهم و غیر قابل درک است و به همین دلیل پیش از اینکه بتوانیم رای نهایی را اتخاذ کنیم ملزم به تحقیق و بررسی گسترده در این زمینه هستیم. از نویسندگان برجسته در این حوزه می توان به نیچه، ژان پل سارتر و آلبرت کامو اشاره کرد. بررسی نقطه نظرهای آنها می تواند شما را به سمت رویش دیدگاههای جدید در مورد زندگی رهنمون سازد، یعنی همان نقطه ای که تنها بعد از رد شدن از پوچ گرایی می توان به آن دست پیدا کرد.

14- اگر پس از تحقیق های پیاپی و گسترده همچنان احساس رضایت نمی کردید، باز هم باید بیشتراز این ها بینش خود را در مورد فلسفه شرایطی که در آن هستید گسترش دهید. تا اینجا متوجه این مطلب شده اید که رسیدن به حقیقت و ذات چراها در این زمینه کار عبثی است. چراکه ما به درستی نمی دانیم که آیا موجودیت هر فرد معنای خاصی دارد یا خیر به هر حال باید به ارزیابی ریسکی در این زمینه اکتفا کنیم. اگر شما مرگ و زندگی را در دو ستون مجزا قرار دهید و سپس زندگی معنا دار / بی معنی را در دو ردیف دیگر بگنجانید به این نتیجه می رسید که زندگی کردن تا آخر عمر به همه ی گزینه های موجود ارجعیت دارد(بدون توجه به این مطلب که زندگی تا چه حد می تواند دهشت انگیز باشد)

15- در هر شرایطی که هستید نباید به خود و یا دیگران لطمه وارد سازید. سعی کنید از تجربیاتی که در زندگی بدست می آورید در راه صلح آمیز و شادی آور استفاده کنید. حتی اگر گاهی اوقات این عوامل موجبات تکدر خاطر شما را هم فراهم آوردند باید به خود بگویید که همه چیز گذراست. سعی کنید از کوچکترین مصادیق زندگی هم لذت ببرید. گلها را ببوید، انوار خورشید را بر روی پوستتان احساس کنید، طعم غذاها را بچشید، زیبایی ها را ببینید و به قلب خود گوش دهید. شما می توانید برای زندگی معنایی که خودتان می خواهید را بیافرینید. این زندگی شماست، بازی شماست و تجربه فردی شماست. بازی خود را با رعایت کمال احترام نسبت به دیگران انجام دهید و با همه سختی ها و مشکلات با بالاترین نیرویی که دارید برخورد نمایید. برای اینکه واقعاً به موفقیت دست پیدا کنید می توانید روی کمک دیگران هم حساب کنید.

16- همواره به خاطر داشته باشید که فردا روز دیگری است و موقعیت جدیدی است برای شما که تغییرات شگرفی را در زندگی خود قائل شید تا به کامراویی، شادمانی و تکامل برسید. این قدرت شماست به آن اعتراف کرده و آنرا به کار گیرید.

نکات

  • هرگز از رویارویی با مشکلات سرباز نزنید. زندگی شما با مواجهه و عبور از مشکلات پر معناتر خواهد شد.
  • ساعات پس از نیمه های شب فکر کردن را متوقف کنید. افکار شما در این ساعات عموماً خوب پیش نخواهند رفت.
  • اگر متاهل هستید و هر شب همسرتان را از خواب بیدار می کنید تا شما را دلداری دهد، این دفعه این کار را تکرار نکنید. آنها همه چیزهایی که لازم بوده بدانید را قبلاً به شما گفته اند.
  • از خندیدن فرار نکرده و شوخ طبعی را پیشه خود کنید؛ از این طریق به خوبی متوجه می شوید که واقعاً چه کسی هستید. تمرین فوق به شما حس آزادی فردی هدیه می دهد. همچنین شیوه ای است که به واسطه آن درک می کنید که چه چیزهایی واقعاً از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. اگر احساس می کنید که خندین برایتان حقیقتاً دشوار است، مشکل شما واقعاً بزرگتر از آن چیزی است که فکرش را می کنید.
  • به خاطر داشته باشید که "نرمال" بودن لزوماً "خاص" بودن نیست.
  • از بدن خود به خوبی مراقبت کنید. نوشیدن آب می تواند جلوی سردرد و تغییر حالات شما را بگیرد و عملکرد ذهنی تان را بهبود بخشد. پیاده روی هم می تواند مناظر متنوعی را در پیش روی شما قرار دهد و میزان اندروفین را نیز افزایش دهد. با بینی خود نفس عمیق بکشید و آن را از دهان بیرون بدهید، نفس های بریده بریده و از دهان نشاندهنده ترس و ضعف است.
  • غذاهای سالم بخورید و آب تصفیه شده بنوشید.
  • از رسیدن به موفیت در مسائل کوچک خوشحال باشید؛ این امر شما را به موفقیت های بیشتر در مسائل بزرگتر رهنمون می سازد.
  • از شکست نترسید. اگر احساس می کنید که از شکست ها می ترسید با این دید به آنها نزدیک شوید که برایتان یک تجربه هستند و به شما آگاهی می دهند. به شکست به عنوان فرصتی برای تغییر، رشد و تعالی نگاه کنید.
  • در حقیقت بهتر است بگوییم که از هیچ چیز نترسید!
  • انتخاب کنید که زندگی کنید، ببخشید، یاد بگیرید، دوست بدارید، و کامیاب شوید.

هشدارها

  • هر کاری که انجام می دهید فقط نه خودتان را بکشید، نه مجروح و معیوب سازید. به دلیل بروز مشکلات موقتی، تغییرات دائمی در زندگی خود ایجاد نکنید. از بین بردن تنها نسخه از کتابی که دوستش دارید و یا خالکوبی کردن روی صورت غیر قابل قبول است. اگر می خواهید با پدر و مادرتان دعوا کنید، می توانید موهایتان را آبی کنید.
  • با تلفن های گویای مشاور تماس بگیرید. آنها به خاطر کمک کردن به شما آنجا هستند. زندگی سخت است. بنابراین به دیگران کمک کنید و در زمان بروز مشکل از آنها کمک بگیرید.
  • به موجودیت دیگران احترام بگذارید. اگر چیزی یا کسی هست که از رسیدن شما به اهدافتان ممانعت می کند، طوری تصمیم گیری کنید که نتیجه عقلانی باشد. به عبارت دیگر کشتن، جراحت، خودخوری و آزار رساندن کاری را از پیش نخواهد برد. عزیزان زندگی کنید و اجازه دهید که دیگران هم زندگی کنند.

  مردمان

  هاوژین قربانی

  دانستنی‌ها و اطلاعات عمومی | خانواده، فرزندان، روابط همسران | اطلاعات عمومی و جالب و خواندنی

  بررسی | پوچ | گرایی | و | بحران | هستی