اختصاصی کارستان - چهار راز نه چندان راز موفق ها

اختصاصی کارستان- ائلنور نقی نژاد... آیا اساسا عادات آنها راز آلود است؟

همه مردم باز گویی یک راز خوب را دوست دارند. چون همه ما دوست داریم محرم اسرار باشیم. ما از اینکه احساس کنیم، چیزی را فقط خودمان می دانیم و نه کس دیگری، لذت می بریم.

اما در کسب و کار، رازها چیزی بیشتر از فقط ضربه زدن به ما، انجام می دهند. ما همیشه دوست داریم دست بالاتر باشیم. ما دوست داریم که سود نامنصفانه داشته باشیم تا وامدار اصطلاح آقای جیسون کوهن (Jason Cohen) ، کار آفرین بزرگ، باشیم.

به همین علت اگر آقای دکتر ایوان میسنر (Ivan Misner)، موسس ومدیرعامل بی ان آی (BNI)، بزرگترین شرکت شبکه سازی کسب وکار که به 5.4 میلیون مراجعه کننده خود می بالد و بیش از 6.5 میلیون دلار از راه مشاوره درآمد دارد، بپرسد: "می خواهید راز موفقیت را به شما بگویم" همه ساکت می شویم تا گوش دهیم.

راز چیست؟ خب، هیچ رازی بجز یکی وجود ندارد. ولی درموردش فکر کنید. " موفقیت کاربرد نامعمول دانش معمول است". به عبارت دیگر، وقتی موفقیت محقق می شود، چیزی که مهم است این نیست که چیزهای جدید یاد بگیریم، بلکه این مهم است که هر چیزی را می دانیم، آنرا بیشتر و بیشتر تمرین کنیم.

و حالا نوبت 4 راز نه چندان سری موفق ها:

  1. آنها یک چشم انداز دارند.

بر طبق ادبیات وارن بنیس (Warren Bennis) در کتاب "تبدیل به رهبر شدن" (On Becoming A Leader)، رهبری " ظرفیت ترجمه چشم انداز و نگرش به واقعیت" است. این بدان معنی است که موفقیت با یک سوال بنیادین آغاز می شود که: من دقیقا چه می خواهم؟"

حالا ببینیم که بنیس چه طور این ایده را برایمان تشریح می کند: "رهبر تصوری روشن از هر آن چیزی که می خواهد چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه ای، انجام دهد، دارد و همچنین وی توانایی ایستادگی در هنگام عقب نشینی ها و شکست ها را نیز داراست."

کلمه کلیدی، واژه روشن است. و وضوح و روشن بودن یعنی، آنها را بنویسید. در واقع دو عامل از مهمترین عواملی که ثروتمند ترین مردم را از بقیه مردم جدا می کند اینست که، 81 درصد آنها لیست کاری (To-Do- List) دارند و 80 درصدشان بر روی به انجام رساندن اهداف خاص تمرکز می کنند.

  1. آنها مردمانی صادق اند.

مردمان موفق، راستش را می گویند. این رجزخوانی به نظر آشکار می آید، حتی شاید شما بگوئید اصلا نیازی به گفتن نبود. اما در اوضاع و احوالی که فشاری نیست، همه چیز خوب است، سود کسب می شود و بردن به تمامی معنای خود در حال تحقق است، صداقت یک کالای کمیاب می شود.

در تحقیقاتی که آقای رابرت بی سیالدینی (Robert B.Cialdini) به نام 50 راه برای اثبات متقاعد کننده بودن (50 Scientifically Proven Ways to Be Persuasive, ) انجام داد، وقتی شرکت ها می خواستند قصور خود در گزارش سالانه توضیح دهند، ارقام درج شده در نسخه برای عوامل داخلی و قابل بازرسی را، با ارزش موجودی بالاتری نسبت به ارقام درج شده در نسخه داخلی و غیر قابل بازرسی درج کردند.

به عبارت دیگر، اینکه مسئولیت پذیری در قبال اشتباهات مان و پذیرفتن در هنگامی که در اشتباهیم، راه هوشمندانه ای نیست، یک زرنگی مالی اقتصادی است. در تحقیقاتی دیگر نسبت بازگشت سرمایه کل شرکت هایی که رتبه بالایی در ارتباطات آزاد دارند و برای صداقت در مواجهه با کارمندان خود تشویق شده اند، 270 درصد بالاتر از دیگر شرکت ها گزارش شد.

و هر چیزی در مورد شرکت ها صدق می کند در مورد ما هم صدق می کند. همانطور که بنیس می نویسد " رهبران هرگز به خود دروغ نمی گویند، خصوصا در مورد خودشان... شما ماده خام خود هستید."

  1. آنها قدر شناسند.

بدون قدر شناسی، شما در فکر چیزها و اتفاقات خوب در زندگیتان نیستید و به اندازه کافی شکر گزار نیستید، و در نتیجه تصورات از شما به سمت قضاوت های منفی منحرف خواهد شد. اگر قدردان دیگران نباشید، احتمالا باید انگیزه کمتری برای بدنبال چیزهای خوب رفتن داشته باشید.

ما تمایل داریم به قدر شناسی به عنوان یک عمل بی اختیار و فوری بنگریم، چیزی که رخ می دهد هنگامی که پیروز یا موفق می شویم. در حقیقت قدر شناسی چیزی است که ما آنرا توسعه می دهیم. و مثل بقیه راز های نه چندان سری در این لیست چیزی است که ما آنرا انتخاب می کنیم، چیزی است که ما با آن حیرت می سازیم، با قصد قبلی، تصمیمی مصمم در درون برای تجربه کردن.

چگونه؟ با بدنبال بهانه گشتن برای تشکر و دوم... به سادگی گفتن... متشکرم... ممنون از شما

اگر ما برای تشکر دنبال بهانه بگردیم و عمدا برآن تمرکز کنیم، حتما آنها را می یابیم. مهم تر از آن، وقتی ما برای یافتن آن بهانه ها دقت به خرج می دهیم، نه تنها بذر قدردانی را برای خودمان می کاریم، بلکه این بذر را در رابطه هایمان و سازمان و شرکت مان هم می کاریم.

  1. آنها سازگارند.

موفقیت دوری از شکست نیست. موفقیت یاد گرفتن از شکست هاست. این جمله قصار را از توماس ادیسون (Thomas Edison) به خاطر داشته باشید " من شکست نخوردم. من فقط 10000 راه پیدا کردم که عملی نبود " راه بذر کاشتن در چیزی است که اریک ریس (Eric Ries) آنرا در کتاب تکیه بر استات آپ (Lean To Startup)، یادگیری معتبر می نامد. " یادگیری معتبر یک قصه برای پوشاندن شکست نیست. آن یک پادزهر مهم برای مشکلات سمی و کشنده موفقیت است. یعنی اجرای موفقیت آمیز طرحی که به هیچ چیز منجر نمی شود."

برای ریس این پادزهر به یک مهارت منجر می شود: قابلیت سازگاری. " چیزی که داستان های پیروزی را از داستان های شکست متفاوت می سازد اینست که کارآفرینان موفق بصیرت دارند، یعنی توانایی و ابزار یافتن جایی از طرح که درست کار می کند و جایی از آن که به بیراهه می رود و و نهایتا سازگار کردن آن با استراتژی ها."

همه اینها بدین معنی است که به جای قایم شدن از دست شکست، مردمان موفق شکست را پیش بینی و اصلاح می کنند تا زندگی شان از یک پایان به آغازی دوباره تغییر حالت دهد.

همه ما راز خوب را دوست داریم. اما حقیقت اینست که تحقق موفقیت ، چیز خاصی نیست. پس کوچک آغاز کن ولی امروز آغاز کن. یکی از این چهار راز را در زندگی خود اجرا کن. امیدوارم موفق باشی...

ترجمه شده در واحد تامین محتوای کارستان

  کارستان

  Elnur Naghinezhad

  آموزش‌های کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | ویژه دانش‌آموزان و دانش‌جویان | مهارت‌های ضروری مدیران | فنون موفقیت تحصیلی و اجتماعی | اخبار و موارد "اختصاصی بیزیکت" | آموزش‌های اختصاصی و جدید مدیریت و کسب و کار

  ایده | موفقیت | درآمد | زندگی | کسب وکار | کار | کارآفرین | استارت آپ | راز | موفق | وارن بنیس | رابرت بی سیالدینی | رهبری