در چه فکری؟!
اینو فیسبوک می‌پرسه هر لحظه که میای تو صفحه‌ت.
در این فکرم که چرخ را دگرگون کنم ار بر خلاف میلم گردد.
در این فکرم که برگردم به آن‌چه دلم از ابتدا بدان علاقه داشته.
در این فکرم عشق ازلی و ابدی خودم در کسب و کار را دنبال کنم.
در این فکرم از این به بعد جدی‌تر و بیش‌تر بپردازم به برترین سوژه‌ مورد علاقه‌ام.
از نوجوانی (حدود 25 سال پیش) و زمانی که همه روی جلد کتابهاشون عکس بازیگران سینما و ورزشکاران رو می‌زدند من عکس ساعت و ماشین حساب کاسیو رو از روزنامه‌ها برمی‌داشتم و رو کتاب‌هام می‌زدم و هنوز یادگاری نگهشون داشتم.
از روزی که اسم کامپیوتر رو شنیدم عاشقش شدم و هرچند سال 1372 رشته کامپیوتر فقط تو دو سه دانشگاه تهران بود ولی اولین انتخاب کنکورم بود، هرچند قبول نشدم!
از روزی که اسم اینترنت رو شنیدم عاشقش بودم و سال 1376 اولین بار وارد این دنیا شدم و خاطره طنز جالبی از اولین سایتی که تو یک اداره خاص دولتی همراه با دوستان دیدیم دارم!
از اولین روزی که برای خودم کامپیوتر خریدم، 20 شهریور 1380، همان روزی که ماجرای برجهای تجارت جهانی اتفاق افتاد، برای خودم اشتراک اینترنت بوقی آن موقع را خریدم.
از همان روزهای اول تو یکی از وب‌سایتهایی که فضای رایگان می‌داد برای خودم سایت دست و پا کردم. قشنگ یادمه (kahkeshan.usu.ch) و هنوز کارت ویزیت آن موقعم را دارم.
از سال 1384 رسما دامنه اینترنتی برای خودم گرفتم (Razdanesh.com) و در این مدت ده‌ها دامنه و سایت رو راه‌اندازی کردم و بستم !
سال 1385 زمانی که اینترنت هنوز در ایران خیلی مطرح نبود در مورد کسب و کار اینترنتی سخنرانی ارائه دادم!
تو این مدت به طور متوسط شاید هر روز بیشتر از 5 ساعت آنلاین بودم (متوسط در 18 سال، والا سالهای اخیر که هر روز بالای 12 ساعت آنلاین بوده‌ام!!!)
و این بار دیگر تصمیم دارم این عشقم را بیشتر از همیشه جدی بگیرم و تخصصم رو ارائه بدم.
از این به بعد بیشتر در وب و نشریات تخصصی در مورد کسب و کار اینترنتی می‌نویسم، موضوعات سخنرانی و سمینار و کارگاه‌هایم رو به این سمت سوق می‌دم و کتاب تخصصی‌ام رو تو این مورد به زودی تموم و منتشر می‌کنم.
البته برای قضیه کارآفرینی و علاقه‌ام به این رشته و نیز در مورد نوشتن و نویسنده شدنم هم داستانهای مشابهی دارم که در مطالبی دیگر به آنها می‌پردازم که از کجا شروع شدند و ...