برای تداوم فعالیت ها و تحقق اهداف شرکت های تجاری باید موارد بیشماری در نظر گرفته شوند. باید توجه داشت که اهمیت این موضوع برای شرکت های بزرگ و کوچک یکسان است. بخش های مختلفی در هر شرکت مانند بازاریابی، تبلیغات، حسابداری، مهندسی، منابع انسانی، حقوقی و فناوری اطلاعات به فعالیت مشغول هستند.

در شرایطی که هر یک از این بخش ها باید جداگانه به فعالیت های خود بپردازند، اما برای باقی ماندن شرکت در مسیر سوددهی و کسب موفقیت، همکاری و هماهنگی تمامی آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بی شک، پیامدهای بروز مشکل و شکست در یک بخش می تواند کل مجموعه را درگیر خود کند.

در نتیجه، این مساله یکی از دلایل اصلی لزوم ارتباط نیروهای بخش های مختلف و همکاری آنها با یکدیگر است. اما با توجه به محیط و فضای کاری موجود، این مساله همواره رخ نمی دهد. در برخی از شرکت ها به جای در نظر گرفتن کل مجموعه، تمرکز بر بخش هایی خاص معطوف می شود که این خطایی مدیریتی و نه فردی محسوب می شود. در نتیجه این روند، کارکنان با چالش هایی مواجه می شوند که حاصل فعالیت ها و تصمیم های روسای بخش های مختلف هستند.

متاسفانه نکته منفی دیگری که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد باقی ماندن روسا در سمت های خود و برخورداری از حقوق و مزایا بدون در نظر گرفتن سلامت عملکرد هر بخش است. این چرخه حتی می تواند تا زمانی که شرکت با مشکلات بزرگ مواجه شده و در نهایت مجبور به توقف فعالیت های خود شود، ادامه یابد.

اما وضعیت کارکنان در چنین شرایطی چگونه است؟ به طور کلی آنها با فضایی استرس زا و پر تنش مواجه می شوند زیرا باید با رییس یا روسایی ناکارآمد در بخش خود سر و کار داشته باشند. از بین رفتن انگیزه و اخلاقیات یکی از مهمترین نتایج چنین وضعیتی است.

در واقع، به جای حضور در فضایی با روحیه کار تیمی بالا و افتخار به شغل خود، کارکنان به افرادی که بیشتر در پی یافتن شیوه هایی دیگر برای پر کردن وقت خود در محل کار هستند، مبدل می شوند. فقدان رهبری و مدیریت مناسب نیز موجب می شود تا هدف سخت کار کردن و ارتقا جایگاه شرکت بیش از پیش از کارکنان دور شود.

این زمانی است که برخی کارکنان به عادات بد مانند دیر حاضر شدن در سر کار و یا غیبت به بهانه های واهی روی می آورند. در شرایطی که مدیریت مجموعه نسبت به آنچه که در فضای شرکت می گذرد آگاهی کامل ندارد، این بی انضباطی ها حتی می تواند به مفقود شدن اموال و دارایی های شرکت منجر شود. بر همین اساس، دامنه فروش کالا یا ارائه خدمات شرکت کاهش یافته و کل مجموعه با ضررهای کوچک و بزرگ مواجه می شود. همچنین، درگیری میان بخش های مختلف به تدریج افزایش یافته و روحیه کار تیمی از بین می رود.

شاید آنچه که ذکر شد همانند مثالی غلو آمیز به نظر برسد، اما این واقعیتی است که هر روزه بسیاری از شرکت های جهان آن را تجربه می کنند. بر همین اساس، به جای همکاری و تشکیل تیمی قدرتمند، تمرکز روسای هر بخش به کارهای شخصی خود معطوف شده و ظرفیت های کاری شرکت نادیده گرفته می شوند.

برای مقابله با بروز چنین شرایطی این مساله باید در شرکت ها نهادینه شود که تمامی بخش ها با یکدیگر یکسان بوده و پیروزی نهایی بدون همکاری تیمی کسب نمی شود. در غیر این صورت، سرنوشتی جز سقوط و تعطیلی در انتظار کل مجموعه نخواهد بود. در واقع باید به کارکنان ثابت شود که هر یک از آنها جایگاه ویژه ای در پیشرفت شرکت داشته و فعالیت آنها برای تحقق اهداف کل مجموعه ارزشمند است.

  کارستان

  مریم خدایی

  ویژه کارآفرینان و مدیران | مهارت‌های ضروری مدیران | فنون موفقیت تحصیلی و اجتماعی